الماسهایی از عطار نیشابوری

0

  • گر بمیری در میان زندگی عطار وار
    چون در آید مرگ عین زندگانی باشدت

    ************
    تا کی از این بی حاصلی ای پیرمرد بچه طبع
    در هوای نفس مستی و گرانی باشدت
    ************
    عمر در سود و زیان بردی به آخر بی خبر
    می ندارد سود با تو پس زیان می بایدت
    ************
    جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجد
    رمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجد
    سودای زلف و خالت، در هر خیال ناید
    اندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجد
    هرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی را
    زیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجد


    آهی که عاشقانت، از حلق جان برآرند
    هم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجد
    آنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابند
    دل در حساب ناید، جان در میان نگنجد
    اندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادی
    از دل اگر برآید، در آسمان نگنجد

    عطّار وصف عشقت، چون در عبارت آرد
    زیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد

    ************
    آتش عشق تو در جان خوشترست
    دل ز عشقت آتش افشان خوشترست
    هر كه خورد از جام عشقت قطره‌اي
    تا قيامت مست و حيران خوشترست
    تا تو پيدا آمدي پنهان شدم
    زان كه با معشوق پنهان خوشترست
    درد عشق تو كه جان مي‌سوزدم
    گر همه زهرست از جان خوشترست
    درد بر من ريز و درمانم مكن
    زان كه درد تو ز درمان خوشترست
    مي نسازي تا نمي‌سوزي مرا
    سوختن در عشق تو زان خوشترست
    چون وصالت هيچ كس را روي نيست
    روي در ديوار هجران خوشترست
    خشك سال وصل تو بينم مدام
    لاجرم در ديده طوفان خوشترست
    همچو شمعي در فراقت هر شبي
    تا سحر عطار گريان خوشترست

    همچنین ببینید:
    پانزده نکته از برایان تریسی در همایش تهران – مهر 91

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    ممکن است شما دوست داشته باشید
    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.