تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز

0
  •  

    اگر آتش است یارت تو برو در او همی‌سوز

    به شب فراق سوزان تو چو شمع باش تا روز

    تو مخالفت همی‌کش تو موافقت همی‌کن

    چو لباس تو درانند تو لباس وصل می‌دوز

    به موافقت بیابد تن و جان سماع جانی

    ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز

    به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف

    همه گم کننده ره را چو ستیزه شد قلاوز

    تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید

    تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز

    که یکی چراغ روشن ز هزار مرده بهتر

    که به است یک قد خوش ز هزار قامت کوز

    قلاوز= رهبر ارکست

    کوز = قامت خمیده

    مولانا

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۹ رای

    جستجوی کاربران برای این مطلب:

    ممکن است شما دوست داشته باشید
    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.