الماسهایی از جبران خلیل جبران – سری دوم
به يكديگر مهر بورزيد اما از مهر بند مسازيد.
بگذاريد كه مهر دريايي مواجي باشد در ميان دو ساحل روح هاي شما.
جام يكديگر را پر كنيد اما از يك جام منوشيد.
از نان خود به يكديگر بدهيد اما از يك گرده نان مخوريد.
با هم بخوانيد و برقصيد و شادي كنيد، ولي يكديگر را تنها بگذاريد.
همانگونه كه تارهاي ساز تنها هستند، با آن كه از يك نغمه
به ارتعاش در مي آيند.
دل خود را به يكديگر بدهيد، اما نه براي نگهداري زيرا كه تنها دست
زندگي مي تواند دل هايتان را نگه دارد.
در كنار يكديگر بايستيد اما نه تنگاتنگ زيرا كه ستون هاي معبد دور از هم ايستاده اند
و درخت بلوط و سرو در سايه يكديگر نمي بالند