الماسهایی از حکیم فردوسی – بخش 4

0
  • شود آن زمان بر دل ما درست / که از کینه دلها بخواهیم شست

    ز کين نو آيين و ز کين کهن ، مگر / در جهان تازه گردد سخن

    بکوشید تا رنجها کم کنید / دل غمگنان شاد و بی‌غم کنید.

    بسازید و از داد باشید شاد / تن آسان و از کین مگیرید یاد

    سخن های دیرینه یاد آورید / به گفتار لب را به داد آورید

    جهان یادگارست و ما رفتنی / به گیتی نماند به جز مردمی

    سُراینده باش و فزاینده باش/ شب و روز با رامش خنده باش

    خداوند هستی و هم راستی / نخواهد ز تو کژی و کاستی

    مدار ایچ اندیشهی ِ بد به دل/ همه شادی آرای و غم برگُسل

    کنون خورد باید می خوشگوار / که می‌بوی مشک آید از جویبار

    کنون داستان کهن نو کنیم / سخن های شیرین و خسرو کنیم

     

     

     

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    ممکن است شما دوست داشته باشید
    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.