الماسهایی از مولانا – آفتاب آمد دلیل آفتاب

1


  • آفتاب آمد دلیل آفتاب / گر دلیلت باید از وی رو متاب

    خورشید در آسمان است و می تابد اما کسی قادر نیست که مستقیم آن را ببیند و به طور غیر مستقیم نور آن را میبیند
    خداوند را نیز نمی توان با چشم مستقیم دید اما می توان از نعماتش به وجودش پی برد
    ***************

    مادر بت ها بت نفس شماست / زانکه آن بت مار و این بت اژدهاست

    خیلی ها فکر می کنند دیگر دوران بت پرستی تمام شده در حالیکه بزرگترین بت یعنی نفس
    در وجود انسانها است ، بت های آن زمان که از سنگ و چوب بودند در مقابل بت نفس مانند ماری در مقابل اژدها است


    از درمها نام شاهان برکنند / نام احمد تا ابد بر می زنند
    نام احمد نام جمله انبیاست / چونکه صد آمد نود هم پیش ماست

    ***************

    جان ز پیدایی و نزدیکیست گم / چون شکم پر آب و لب خشکی چو خم
    خدا از رگ کردن به ما نزدیک است اما دریغ که در بی خبری هستیم مانند کوزه ای که درونش پر از آب باشد اما دیواره های بیرونی کوزه خشک و ترکیده باشد

    ***************

    چون تو در قران حق بگریختی / با روان انبیا آمیختی
    هست قران حالهای انبیا / ماهیان بحر پاک کبریا

    ***************

    ای رهیده جان تو از ما و من / ای لطیفه روح اندر مرد و زن
    مرد و زن چون یک شود آن یک تویی / چونکه یک ها محو شد آنک تویی
    تا تو و من ها همه یک جان شوند / عاقبت مستغرق جانان شوند

     

    همچنین ببینید:
    الماسهایی از مولانا - دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    از مجموع ۳ رای
    ممکن است شما دوست داشته باشید
    1 نظر
    1. قاسم سلطانی می گوید

      متشکرم عزیزم

    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.