برای چه زیسته ام …
سه شوق ساده ، ولی قاهر و نیرومند ، بر زندگی من فرمان رانده اند :
یکی سودای عشق ، یکی طلب دانش و دیگر احساسی تحمل ناپذیر از شفقت و همدردی با آلام بشری .
این سه حس ، چون بادهای تند ، مرا خود سرانه به این سوی آن سوی کشانده .
نخست جویای عشق بوده ام از آنکه عشق وجد و شادی می آفریند و آدمی را از رنج و تنهایی می رهاند .
عشق را بدان خاطر جویا بوده ام که ، در اتحاد عشق ، بهشتی را که در خیال قدسیان و شاعران گذاشته است ، در یک منیاتور عرفانی ، به چشم دیده ام.
دانش را نیز با همین شق و شور طلب کرده ام و پیوسته آرزو داشته ام که از راز دل آدمی با خبر شوم و اسرار تابش ستارگان را در یابم و اعداد فیثاغورثی که بر جهان حاکمند را بشناسم و در این راه به اندک بهره ایدست یافتم .
عشق و دانش ، این دو شوق نخست ، مرا به سوی آسمان سوق داده اند ، اما احساس شفقت و همدردی با رنجهای آدمیان مرا به زمین بازگردانده است. در دلم بوده است که از شدت رنجها و کثرت شرور در جهان بکاهم .
این راهی است که من رد زندگی پیمو ده ام و آن را شایسته زیستن یافته ام و اگر بار دیگر موهبت زندگی عطایم شود با خوشحالی همین راه را خواهم پیمود .
برت راند راسل
فیلسوف و ریاضی دان و نویسنده بزرگ انگلیسی ، در شهری در منطقه ولز انگلستان به دنیا آمد .
از آثار معروف او:
ازدواج و اخلاق ، مقالات شک آمیز ، چرا مسیحی نیستم را می توان نام برد
راسل به سبب کیفیت و کمیت چشمگیر آثارش ، به خصوص در زمینه فلسفه و علوم انسانی ، جایزه نوبل ادبیات
سال 1950 را به خود اختصاص داد
منبع : کتاب در قلمرو زرین – 365 روز با ادبیات جهان
گرد آوری و ترجمه : دکتر الهی قمشه ای