تصنیف بسیار زیبای صنما از استاد رضایی
این شعر بسیار زیبا از مولانا چندین بار از رادیو پیام پخش شده بود
اما نمیدانستم که خواننده آن کیست تا این که پیدا کردم
با من صنما، دل یـک دلــه کـن / گر سر ننهم، آنــگه گـــله کــن
مجنون شـــدهام، از بهر خــدا / زانزلفخوشت، یکسلسله کن
سیپاره به کف، در چله شدی / ســـیپاره منم! ترک چــله کن
مجـــهول مـرو ، با غــول مـــرو / زنـــهار! سفر، با قـــافـله کــن
ای مطربدل ،زان نغمهء خوش / این مـــغز مرا، پر مشغله کـن
ای زهره و مه، زان شعلهء رو / دو چشم مرا، دو مشعله کـن
ایموسیجان، چوپان شدهای / بر طـور بــــرآ، ترک گـــَـله کــن
نعلـین ز دو پا، بیرون کـن و رو / در دشـت طـوی، پا آبـــله کن
تکیهگه تو، حق شد نه عصـا / انداز عصـــا ، وآن را یـــله کـن
فرعون هوی، چون شد حیوان / در گـــردن او، رو زنگـــــله کن