عشق و عرفان – قسمت یازدهم
گر تن سیمین بران کردت شکار / بعد پیری بین تنی چون پنبه زار
نرگس چشم خماری همچو جان / آخر اعمش بین و آب از وی چکان
مولانا
اعم = کور
———————
غافل منشین ورقی مخراش / گر ننویسی قلمی میتراش – نظامی
خلاصه کلام = بیکار نباش
———————
جز از کل قطع شد بی کار شد / عضو از تن قطع شد مردار شد .
———————
تا گره با نی بود هم راز نیست / همنشین آن لب و آواز نیست .