الماس های مولانا – قصه اعرابی و فیلسوف
قصه اعرابی و فیلسوف – جلد دوم مثنوی مولانا
عربی دو جوال ( کیسه ) بر شتری بار کرده بود و خودش بر سر آن دو جوال نشسته بود!
حکیمی به او رسید و جویای حال او شد و اعرابی را پرسید: درجوال ها چیست ؟
عرب گفت : در یکی گندم و در دیگری ریگ ( سنگریزه) می باشد.
حکیم گفت :چرا ریگ بار کرده ای ؟
عرب گفت :برای این که تعادل بار برقرار شود.
حکیم گفت :جوال گندم را نصف کن و در هر جوالی نصف این گندم را بریز تا هم شتر سبکبار
گردد و هم زحمت بار کردن ریگ را نداشته باشی.
عرب پیشنهاد حکیم را پسندید و سپس به عنوان ترحم خواست حکیم را سوار بر شتر کند.
در میان راه از او پرسید :
تو حتما با این حکمت و دانش دارای ثروت و دارایی فراوانی هستی، ولی بگو بدانم چرا پیاده
و پا برهنه می گردی ؟
حکیم گفت :سوگند به خدا، حتی غذای شب را ندارم .من با پای برهنه و بدن برهنه
هر جا که نانی بدهند، به آنجا می روم !
پا برهنه تن برهنه می روم / هر که نانی می دهد آنجا روم
مرمرازین حکمت و فضل و هنر / نیست حاصل جز خیال و دردسر
عرب وقتی وضع آن مرد حکیم را دریافت، بر سر او فریاد کشید :
از من دور باش که شومی تو مرا نگیرد.
پس عرب گفتش که شو دور از برم / تا نیاید شومی تو بر سرم
با تو آن سو ومن این سو می روم / ور ترا ره پیش من واپس شوم
حکمتی که باعث رکود و توقف گردد و تنها در گفتار و نه عمل خلاصه شود،
حکمت نیست؛ بلکه نقمت ( عذاب) است.
حکمتی کز طبع زاید وز خیال / حکمتی بی فیض نور ذوالجلال
حکمت دنیا فزاید ظن و شک / حکمــــت دینی برد فوق فلک
فکر آن باشد که بگشاید رهی / راه آن باشد که پیش آید شهی
نتیجه گیری :
خیلی ها “حکیم نما” هستند مثل داستان فوق و از همه چیز میدانند اما وقتی از انها میپرسی
تو که این همه زیبا سخن میگی ، چه کارنامه ای در زندگی داری می مانند و حرفی برای گفتن ندارند !
اگر از همه دانش و عرفانی که داریم چیزی جز خیال و دردسر برای ما تولید نشود و راه گشا نباشد و ایجاد آرامش نکند فایده ای ندارد
مشاهده متن کامل قصه اعرابی و فیلسوف
برخی مفاهیم و لغات :
جوال = کیسه
مصدوق حال = حقیقت را بگو
حدیث انداز = شخص پرگو و موعظه کننده
عرب بدوی = انسان ساده و آلوده نشده به من ذهنی
شتر = ذهن
ریگ = سنگ
حر = آزاده
لغوب = رنج و مشقت
قوت شب = نان شب
مردریگ = چیز های ناچیز که از دیگران به ما به ارث رسیده
حکمت دنیا = باور های دیگران و هم هویت شده
حکمت دینی = حکمتی که از اعماق وجود ما می آید
این داستان را در برنامه 284 گنج حضور میتوانید مشاهده کنید
برای پیدا کردن معانی لغات مشکل از سایت http://www.vajehyab.com استفاده کنید
——————————–
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف / مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی ( حافظ)