ره زاهد غرور اندر غرور است

1
  •  

    مقصود ادیان چیست ؟

    آیا مقصود ادیان ، پیدایش مذاهب بوده است ؟

    اصولا چه تفاوتی بین مذهب و معنا هست؟ آیا حصار مذهب ، آنچیزیست که مقصود نهایی انسانست؟
    اعتقاد به یک نظام باوری ، با وجود هرچه که ماهیت باوری آن نظام باشد ، از شما انسانی معنوی نمی سازد .

    در حقیقت هرچه بیشتر خود را با باورها و عقایدتان یکی بدانید ، بیشتر از بُعد معنوی درونتان دور میشوید .

    بسیاری از آدمهای “مذهبی” در این مرحله گیر کرده اند . آنها حقیقت را با اندیشه برابر میدانند . و از آنجا که خودشان را کاملا با اندیشه های خود ، یعنی ذهنشان یکی میدانند ، ناآگاهانه تلاش دارند تا با ادعای مالکیت بر حقیقت ، از “هویت خود” پشتیبانی کنند .

    آنها محدودیت افکار خود را نمیبینند . در صورتیکه دقیقا همانند این آدمها ایمان نداشته باشید و یا مانند آنها نیندیشید ، در چشم آنها خطاکار هستید . در زمانهای نه چندان دور ، به همین دلیل کشتن شما را موجه میدانستند . و امروز هم کسانی هستند که هنوز هم دست به این کار میزنند …

    تاریخ انسان سراسر موجی از نوعی جنونست که بر سر همین حصارهای عقاید و باورها ، فوج فوج انسان را بدامان مرگی تاریک کشانده است . و هنوز هم این جنون که ” اعتقاد من اعتقادی برتر است ”  دست از دامان بشر بر نداشته و این دیوانگی سری دراز دارد. غافل که دین ، نه یک حصار ، که یک امتداد و یک جهتست…

    معنوی بودن شما ، هیچ ارتباطی به باورهای شما ندارد . و به این که با حالت آگاهی خود ” چه میکنید ” مربوط میشود . چنین برداشتی ، چگونگی رفتار شما را با خود و دیگران و هستی تعیین میکند . به داستان موسی و شبان دقت کنید.

    آنهایی که نمیتوانند فراتر از شکل را ببینند ، بیشتر در سنگر ژرف باورهای خود ، یعنی ذهنشان فرو میروند . اینگونه است که حتی موسای کلیم الله هم خود را اسیر چیزی میابد که توان سلوک را در همراهی خضر از او میگیرد .
    شاید یکی از بزرگترین رسالتهای دین ، بردن انسان به ماورای ذهن و اندیشه است . چیزیکه در ستونش یعنی نماز نهفته است . اما چه غریبانه ، هزاران سالست که در همین زندان ذهن ، دین را به قربانگاه تکاثر گرفته اند.
    افسوس …

    —————————–

    یكی از موارد اختلاف مهم ميان عرفا و غيرعرفا خصوصا فقها، نظريه‌ خاص عرفا درباره‌ شريعت و طريقت و حقيقت است. فقها می‌گويند:

    در زير پرده‌ شريعت (احكام و مقررات) يك سلسله مصالح نهفته و آن مصالح به منزله‌ علل و روح شريعت بكار می رود، تنها وسيله‌ نيل به آن مصالح عمل به شريعت است.

    اما عرفا معتقدند كه مصالح و حقايقی كه در تشريع احكام نهفته است از نوع منازل و مراحل است كه انسان را به مقام قرب الهی و وصول به حقيقت سوق ميدهد و عقيده دارند كه باطن شريعت راه است و آن را«طريقت» می خوانند. و پايان اين راه«حقيقت» است.

    و توحيد پس از فنای عارف از خود و انانيت خود دست می‌دهد.

    حديثي هم از پيامبر اكرم(ص) نقل شده است:«الشريعه اقوالی والطريقه افعالی و الحقيقه احوالی والمعرفه راس مالی»

    از اينجاست كه عارف به سه چيز معتقد است كه شريعت ظاهر است و طریقت، باطن و حقیقت، باطن باطن.

    ——————————

    راههایی که انسانها می روند از زبان دکتر دینانی:

    1.شریعت 2.طریقت 3.حقیقت:

    1-شریعت: راهی است که چگونگی روابط اجتماعی انسانها با یکدیگر ورابطه انسان را با خداوند به ما نشان می دهد

    2-طریقت: انجام شریعت باتفکر است نه تعبد،فهم بهتر وروابط اجتماعی بهتر با انسانها ورابطه بهتر انسان با خداست

    3-حقیقت: راهی است که انسان مستقیم با عقل وقلبش همه چیز را درک می کند ودیگر احتیاج به راهنما ندارد ،یعنی راه فنای الی الله، مسقیم قلبش دریافت میکند چون نفسانیاتش نابود شده وراه مسقیم را درک کرده.واین سومین راه را خواص درک می کنند وخودشان راهنمای دیگران می شوند.
    دکتر دینانی

     

    همچنین ببینید:
    12 تصنیف بسیار زیبا از شهرام ناظری – سری دوم

    ——————————

    عطار چه زیبا سروده :

    اگر تو عاشقی معشوق دور است  /  وگر تو زاهدی مطلوب حور است

    ره عاشق خراب اندر خراب است  /  ره زاهد غرور اندر غرور است

    دل زاهد همیشه در خیال است  /  دل عاشق همیشه در حضور است

    نصیب زاهدان اظهار راه است  /  نصیب عاشقان دایم حضور است

    جهانی کان جهان عاشقان است  /  جهانی ماورای نار و نور است

    درون عاشقان صحرای عشق است  / که آن صحرا نه نزدیک و نه دور است

    در آن صحرا نهاده تخت معشوق  /  به  گرد تخت دایم جشن و سور است

    همه دلها چو گلهای شکفته است  /  همه جان‌ها چو صف‌های طیور است

    سراینده همه مرغان به صد لحن  / که در هر لحن صد سور و سرور است

    ازان کم می‌رسد هرجان بدین جشن  / که ره بس دور و جانان بس غیور است

    طریق تو اگر این جشن خواهی  / ز جشن عقل و جان و دل عبور است

    اگر آنجا رسی بینی وگرنه  / دلت دایم ازین پاسخ نفور است

    خردمندا مکن عطار را عیب  / اگر زین شوق جانش ناصبور است

     

    همچنین ببینید:
    رباعیاتی بسیار زیبا ار خیام نیشابوری - سری دوم

    در همین زمینه پیشنهاد میکنم برنامه 456 گنج حضور را ببینید

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    ممکن است شما دوست داشته باشید
    1 نظر
    1. الهام می گوید

      سلام
      چه جالب
      شما هم برنامه گنج حضور رو نگاه می کنید
      داشتم دنبال ساعت پخش مستقیم می گشتم که سایت شما رو دیدم
      منم چند ماهی هست نگاه می کنم
      کاش گردهمایی هم در ایران برگزار می شد
      تا با دوستانی چون شما که مثل اینکه چندین سال هست برنامه رو نگاه می کنن اشنا شیم و ازشون استفاده حضوری کنیم.
      خوشحال شدم
      شاد و سلامت باشید

    ارسال یک پاسخ

    آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.

    The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.